خسرو پاکدامن همدانی متولد ۱۳۰۷ شمسی می باشد . دکتر خسرو پاکدامن از جمله افرادی است که هیچ گاه در راه رسیدن به هدفی که آن را آمایش سرزمین می نامید دست از تلاش برنداشت . یکی از مواردی که ایشان در صحبت هایش بارها به آن اشاره میکرد نقل قولی از مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علیرضا دانش سخنور [۱۳۰۰ ـ ۱۳۷۹] بود با این مزمون ” زلزله موهبت الهی یا مصیبت الهی “. در این سایت سعی داریم به معرفی و دستاوردهای این استاد ارجمند بپردازیم . بسیاری از مطالب این سایت به نقل قول از شخص دکتر پاکدامن می باشد که فایل صوتی کلیه مطالب ذکر شده منتسب به ایشان نیز موجود است .
مطالب وب سایت عبارنتد از :
- سرگذشت میرزا علی اصغر پاکدامن از ابتدای انقلاب صنعتی و شروع احداث راه آهن .
- زندگی نامه و شرح فعالیت های استاد ارجمند خسرو پاکدامن.
- گالری تصاویر و نحوه احداث خطوط راه آهن و پل ورسک .
- مطالب و تحقیقات دکتر پاکدامن در مورد زلزله بویژه زلزله جنوب خراسان دشت بیاض
- بازسازی دهکده نمونه محمود آباد به صورت خودیاری به همراه توضیحات و تصاویر
زندگی نامه دکتر خسرو پاکدامن همدانی
دارم به این فکر می کنم برنامه ها رو از کجا و از چه زمانی بازگو کنم در ابتدا در مورد خودم برای آنکه فرزندان عزیزم اطلاع داشته باشند از گذشته بنده و کارهایی که در زمان گذشته انجام داده ام و عقاید مختلف کاری و خانوادگی این شرح را می گویم.
آنچه که مطرح هست من که هستم و که بودم و چه خاطره ای از من خواهید داشت . آنچه که میدانم شرح حالم را تا نگویم و چگونه زندگی کرده ام آشنایی کامل یا آشنایی کمی با گذشته من نخواهید داشت.
من خسرو پاکدامن همدانی متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۰۷ هجری شمسی در تهران کوچه بیدل هستم.
پدرم علی اصغر پاکدامن و مادرم ایران خانم درخشان بودند که جمعا دارای ۵ فرزند ۳ پسر و ۲ دختر بودند که من فرزند سوم آنها بودم.
پروین خانم همشیره بزرگم و دکتر پرویز پاکدامن برادر بزرگتر من و ناصر پاکدامن برادر کوچکتر و نسرین دختر کوچکترین ما بوده است که همه در سالهای بین ۱۳۰۳ تا ۱۳۱۷ متولد شده اند.
خوشبختانه ما در زمانی متولد شدیم و در زمانی به زندگی کردیم که تحصیل در مدرسه و دانشگاه ها رایگان بود و با اینکه در خانواده ای زندگی می کردم که پدرم کارمندی دولت متعهد بود و همچنین مادر ما خانم تحصیل کرده و خانه داری بود که در خانه به فرزندان می رسید. من ۲ برادر و ۲ خواهر داشتم و دارم که من فرزند میانی هستم که یک برادر و خواهر بزرگتر و یک برادر و خواهر کوچکتر از خود دارم.
به طور کلی من دوران تحصیلم در دبستانهای رودکی که در محله عرب قدیم تهران و مدرسه اقبال در کوچه آبشار قدیم تهران واقع بود و مدرسه علمیه در خیابان مسجد پشت سپه سالار و مدرسه دارالفنون انجام شد به سال ۷ سالگی وارد دبستان شدم و به سال ۱۳۲۱ وارد دبیرستان و به سال ۱۳۳۰ وارد دانشکده فنی و دانشکده افسری رسته فنی و بعدا در سال ۱۳۳۱ یکسال در دانشکده پزشکی و همزمان در دانشکده فنی و با گذراندن کنکورها مشغول به مطالعه و تحصیل شدم.
هیچ وقت نه شاگرد اول و نه شاگرد مخصوص برجسته ای بودم ولی کم و بیش در شرایط زمانی توانستم این دوره ها رو بگذرانم و در دانشکده فنی پس از اینکه اطلاع پیدا کرده بود که من همزمان در دانشکده پزشکی هستم از من تعهد گرفت که یکی از دو دانشکده را انتخاب کنم و من هم که در دانشکده افسری و فنی بودم از دانشکده پزشکی استعفا دادم.
من در دانشکده فنی و افسری همزمان سال اول و دوم شبها در خوابگاه دانشکده فنی در رسته فنی در آن زمان بودیم و شبها مطالعه می کردم و در سال سوم از دانشکده افسری دانشجویان رسته فنی مانند رسته پزشکی افسر می شدند و با درجه ستوان دومی به درس ادامه میدادند.
دوران دبیرستان و دانشگاهی ما همزمان شد با ورود متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ و ورود به دانشگاه و دانشکده فنی در سال ۱۳۲۶ مواجه شد با تظاهرات زیادی که در شهر تهران برای به دست آوردن ملی شدن نفت و تظاهرات در مقابل تظاهرات دیگر همراه بود در آن زمان در مدت دبیرستان و دانشگاه گروه های مختلف و احزاب چپ گرای توده و احزاب دیگر در برخورد بودند چنانچه در مدرسه علمیه معلمان ما در تظاهرات در مجلس شرکت می کردند و با لباس خیس شده توسط اتومبیل های آبپاش به سر کلاس می آمدند بعد از مسئله در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ تظاهرات بسیار شدید بود و پس از ترور و قتل رزم آرا و تظاهرات بسیار زیاد و تعهدات مجلس در مقابل تظاهرات مردم به پشتیبانی پیر سادات و دکتر مصدق و انتقادات او برای مسئله نفتی با شرایطی در اوایل ۱۳۳۰ آقای دکتر محمد مصدق را به ریاست وزرا انتخاب کرد و حکومت دکتر مصدق لایحه ای از مجلس به تصویب رساند که ملی کردن صنایع و معادن نفت در ایران بود و مملکت وارد برخوردهای شدید با موسسه بنزین پارس که با بی پی به زبان لاتین نمایش داده میشد گردیده بود.